جدول جو
جدول جو

معنی باغ گلون - جستجوی لغت در جدول جو

باغ گلون
(گُ)
دهی است از دهستان رود خانه بخش میناب شهرستان بندرعباس که در 18 هزارگزی شمال میناب و 5 هزارگزی باختر راه مالرو میناب به گلاشکرد واقع است و 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باد گلو
تصویر باد گلو
آروغ، باد صدا داری که از راه گلو بیرون آید، آجل، رغ، روغ، وارغ، وروغ، رچک، رجغک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بام گلان
تصویر بام گلان
بام غلتان، سنگ بزرگ استوانه ای که در زمستان آن را روی بام می غلتانند تا کاهگل بام سفت و سخت شود و چکه نکند، غلتک سنگی، بام گلان
فرهنگ فارسی عمید
(غِ گُ شَ)
ظاهراً باغی بوده است به یزد. در عالم آرای عباسی آمده است: اردوی همایون (شاه عباس بزرگ) را از شیراز روانۀ اصفهان نموده خود به تبریز (ظ: یزد) تشریف بردند تا چون آن خطۀدلپذیر از تشریف قدوم همایون زینت یافت باغ گلشن که مقام و مسکن شاه خلیل اﷲ ولد میرمیران بود آرامگاه خسرو دین گردید، شاه خلیل اﷲ بلوازم خدمت و میزبانی پرداخت. (عالم آرا چ سربی ص 437). ظاهراً شاه عباس بعداز کشتن یعقوبخان ذوالقدر حاکم شیراز به یزد رفته باشد نه تبریز و اینکه باغ گلشن محل سکونت پسر میرمیران حاکم یزد بوده است دلیلی دیگر بر این معنی است
باغی بوده است در تهران که در سال 1281 هجری قمری در محل میدان توپ خانه قدیم در داخل ارگ تهران با استخرآبی تعبیه شد. (از اطلاعات ماهانه شمارۀ 69 ص 26)
نام آبادی است در فارس. فرسنگی میانۀ شمال و مشرق جهرم است. (از فارسنامۀ ناصری ص 190)
لغت نامه دهخدا
(گُ بُ)
دهی است از دهستان استرآباد رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان که در 7 هزارگزی جنوب خاوری گرگان در دشت واقع است. ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل مرطوب و 185 تن سکنه و آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن برنج و غلات و لبنیات و شغل مردمش زارعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
سنگی باشد مدور و طولانی تراشیده که فرازبامهای خانه غلطانند تا بام سخت و محکم شود. (از برهان قاطع) (آنندراج). سنگ گردی که روی بام گردانند. بام غلطان. (ناظم الاطباء). و رجوع به بام غلطان شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ارزوئیۀ بخش بافت شهرستان سیرجان که در 88 هزارگزی جنوب بافت بر سر راه مالرو خبر به ده سرد واقع است و8 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گُ وْ)
دهی است از دهستان گیور بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 48 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 11 هزارگزی جنوب راه مالرو ساردوئیه به دارزین واقع است و22 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت که در یک هزارگزی شمال ساردوئیه و یک هزارگزی شمال راه فرعی ساردوئیه به راین واقع است و 10 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تیره گون، به رنگ ماغ، سیاه و تیره:
تا برآید لخت لخت از کوه میغ ماغ گون
آسمان آس گون از رنگ او گردد خلنگ،
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان مرغک بخش راین شهرستان بم که در 63 هزارگزی جنوب خاوری راین و 13 هزارگزی خاور راه شوسۀ جیرفت به بم واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 107 تن سکنه. آب آنجا از رودخانه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
سنگی مدور و طولانی تراشیده که آنرا بر بام خانه غلطانند تا سطح بام سخت و محکم شود بام غلطان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد گلو
تصویر باد گلو
آرغ، بادی که بصدا از گلو در آرند
فرهنگ لغت هوشیار
برنگ ماغ سیاه تیره: تا برآید لخت لخت از کوه میغ ماغ گون آسمان آس گون از رنگ او گررد خلنگ. (منوچهری. د. 49)
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع دهستان استرآباد جنوبی گرگان است
فرهنگ گویش مازندرانی
باغبان
فرهنگ گویش مازندرانی